خاطرات شهدا - صفحه 27 از 39 - شهدا مارکت

سبد خرید کوچک

  خاطرات شهدا : کار برای خدا خاطره شهید مدافع حرم حجت باقری   میدونستم داره از گفتن موضوع خودداری میکنه. چند روزی تکرار شد تا اینکه ی شب که شیفت بودم گاه و بی گاه خوابم میبرد و چرت میزدم، یک لحظه متوجه شدم سایه ای از جلوی چشمام رد شد، وسوسه شدم و سایه […]

ادامه مطلب

  خاطرات شهدا : شهادتین گفتن شهید مدافع حرم مجید سلمانیان     به رزمنده‌های ما در خان طومان حمله کرده بودند. روز قبل از عملیات مجید گوشی دوستش را گرفته و با آن عکس انداخته و برای من فرستاده بود. کمی بعد هم دشمن حمله می‌کند و مجید تا آخرین لحظات در منطقه می‌ماند و […]

ادامه مطلب

  خاطرات شهدا : ماجرای لباس شهادت شهید مدافع حرم مهدی نورورزی     همان روز آن لباس را پوشید و من دلم هری ریخت، صدای ضربان قلبم را می شنیدم ، توی دلم گفتم : «خدایا من فقط یک بار دیگه مهدی ام را ببینم؟مهدی برگشت و ما با هم برای اربعین آماده سفر به کربلا شدیم، […]

ادامه مطلب

  خاطرات شهدا : تجارت در راه خدا بخشی از وصیت نامه  شهید عبدالحسین برونسی     آخر چرا به طرف جهنم پیش می‌روید. این قرآنی که چندین سال است که در غریبی مانده است، او را زنده کنیم و سرمشق زندگی‌مان قرار دهیم و آن انسانیتی که خدا برای ما خلق کرده است و ما […]

ادامه مطلب

  خاطرات شهدا : ماجرای گمنام بودن شهید حمید باکری اگر زندگی شهید حمید باکری را ورق بزنید به یک نکته مهم از حمید آقا پی می برید و آن گمنام بودن حمید باکری است. حمید باکری ذره ای تظاهر نداشت. خودش می خواست گمنام شود. شهادتش هم گمنام بود همانطورکه خواسته بود. خصوصیات حمید باکری […]

ادامه مطلب