شهدای مدافع حرم حسن قاسمی دانا و رضا سنجرانی
عرض کنم خدمتتون که ، شهید رضا کارمند بانک بود و عاشق زن و بچه اش ، سبحان رو خیلی دوس داشت
ولی اهل بیت رو بیشتر … سوریه که جنگ شد جونش رو کف دستش گرفت و رفت … حالا بگذریم که بعضیا بی معرفتی کردن گفتن مدافعان بخاطر پول رفتن …. شهید حسن هم که معرف حضورتونه
تو نونوایی باباش کار میکرد ، مطیع پدر بود !
مامانش باهاش میومد گلزار شهدا ، میرفت سر خاک شهدایی که همسن بچه هاشن … روز میلاد امیر المومنین ع رفت سر خاک یه شهید بیست و نه ساله ! اون شهید رو واسطه کرد که تا میلاد امیرالمومنین سال آینده پسرش دوماد شه … یک سال گذشت …حسن آقا سی ساله شد … روز جشن امیرالمومنین علیه السلام پیکر مطهرش به ایران برگشت …
اینجا یاد ابراهیم هادی افتادم که میگفت : دامادی من به سنگرم شد ….
