خاطرات شهدا : گذشتن از دنیا ؛ شهید علی اصغر حسینی محراب
پنـاه حـرم:
شیرینتر از زینب …
آخرین باری که به خانه آمد …
تمام شب براثر عوارض شیمیایی سرفه کرد
صبح که دنبالش آمدند، گفتم: کجا میری؟
شما حالت خوب نیستو باید استراحت کنی
گفت: نمیتونم باید برم بچهها تنهان !
زینب رو که برای خداحافظی آوردم
برخلاف همیشه به او توجهی نکرد و گفت:
« صورتش رو اون طرف کن
نمیخوام محبّت زینب منو از
محبّت حضرت زهرا (س) دور کنه
زینب برام شیرینه اما اسلام شیرینتره »
دیگه شک نداشتم که رفتن او بیبازگشت
است و زینب هم نمیتواند او را نگه دارد …