خاطرات شهدا: شهید مدافع حرم محمد هادی ذوالفقاری – دنیا رنگ گناه دارد
هادی سه بار برای مبارزه با داعش راهی سامراء شد، او با نیرو های حشد الشعبی چه در کارهای فرهنگی چه کارهای نظامی و دفاعی همکاری نزدیکی داشت .
روز ۲۶ بهمن بود،چند روز بعد از سالگرد شهادت شهید ابراهیم هادی، همان شهیدی که الگوی زندگی هادی شده بود و درست یک هفته بعد از اینکه وصیت نامه اش را نوشته بود و گفته بود که :
“دنیا رنگ گناه دارد؛ دیگر نمیتوانم زنده بمانم”
در حومه ی سامرا،ناگهان صدای انفجار مهیبی آمد،عملیات انتحاری در بین سربازان عراقی وهادی به آرزویش رسید…
خبر رسید که هادی ذوالفقاری مفقود شده و جز لاشه ی دوربین عکاسی اش هیچ چیز دیگری و حتی پیکری از او به جانمانده است .
سه روز از شهادت هادی گذشته بود. یقین داشتم حتی شده قسمتی از پیکر هادی پیدا می شود. چون او برای خودش قبر آماده کرده بود.
همان روزخبر دادند در فرودگاه نظامی شهر المثنی، یک کامیون آمده که پیکر شهدا راآورده بیشتر این شهدا از سامرابودند و در میان آنها یک پیکر وجود دارد که سالم است اما گمنام!
وهیچ مشخصه ای ندارد، فقط در دست راست او دو انگشتر عقیق است.به یاد هادی افتادم.رفتم و کامیون پیکر شهدا را دیدم.خودش بود. اولین شهید شیخ هادی ذوالفقاری بود که آرام خوابیده بود.
صورتش کمی سوخته بود اما کاملاً واضح بود که هادی است.یاد روزی افتادم که با هم از سامرا به بغداد بر می گشتیم. هادی می گفت برای شهادت باید از خیلی چیزها گذشت، از برخی گناهان فاصله گرفت. راوی :خانواده محترم شهید .