زندگی نامه شهید مهدی باکری

شهید مهدی باکری فرزند پاک و دلیر ایران در سال ۱۳۳۳ در شهرستان زیبای میاندوآب در خانواده ای که بسیار پاک و مذهبی بودند دیده به جهان گشود.

زندگی نامه شهید مهدی باکری از تولد تا شهادت
زندگی نامه شهید مهدی باکری از تولد تا شهادت

آقا مهدی از همان دوران کودکی بسیار با ادب و متین بود. ولی در همان ابتدای زندگی طعم تلخ یتیمی را با از دست دادن مادرش چشید و این باعث شد در ادامه زندگی مهر و محبت مادری را در سایه سار خویش نداشته باشد. شهید مهدی باکری تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در ارومیه با پایان رساند.

در زمانی که مهدی وارد دبیرستان شد همزمان بود با آغاز جریانات انقلاب اسلامی و در همان ایام برادرش علی باکری که یکی از فعال های عرصه انقلاب بود به دست ساواک به شهادت رسید و پیکرش را سر به نیست کردند. و این اولین شهید خانواده باکری بود.

آقا مهدی باکری پس از اغذ و دریافت دیپلم با وجود اینکه از غم برادرش علی باکری بسیار ناراحت و متثر بود به دانشگاه رفت و در رشته مهندسی مکانیک داشنگاه تبریز مشغول شد. از همان ابتدای ورود به دانشگاه بزرگ تبریز مبارزات را شروع کرد. همچنین برادرش حمید را به همراه خود به تبریز آورد. مهدی باکری طبق اسناد و مدارک محرمانه ای که از سازمان امتین آذربایجان شرقی یا همان (ساواک) به دست آمده از همان ابتدای فعالیت هایش بر علیه نظام طاغوتی شاه تحت کنترل و مراقبت بوده است.

شهید سردار مهدی باکری که در زمان پهلوی سرباز و افسر وظیفه بود با دستور حضرت امام خمینی(ره) از پادگان فرار کرد. با وجود اینکه بعد از فرار از سربازی فعالیت های خود را افزایش داد کاملاً مخفیانه زندگی میکرد و کسی خیلی از احوالات او خبر نداشت تا بتواند راحت تر در جهت پیروزی انقلاب شکوهمند فعالیت های خویش را ادامه دهد.

از تولد تا شهادت زندگی نامه شهید مهدی باکری

شهید مهدی باکری پس از پیروزی انقلاب

آقا مهدی پس از پیروزی انقلاب اسلامی و با وجود تشکیل سپاه پاسداران به عضویت این نهاد درآمد و در جهت استحکام و سازماندهی سپاه ارومیه نقس بسیار مهمی را ایفا کرد. پس از اینکه مدتی را در سپاه فعالیت داشت بنا به زرورت به عنوان دادستان دادگاه انقلاب در شهر ارومیه ادامه فعالیت داد. پس از آن با وجود اینکه عضویت سپاه پاسداران بود به مدّت ۹ ماه به عنوان شهردار ارومیه خدمات و کار های ارزنده ای را در سمت خود با فعالیت های دلسوزانه ای که داشت در شهر ارومیه بر جای گذاشت.

همزمان با شروع جنگ تحمیلی ماجرای ازدواج مهدی بود که مهریه همسرش اسلحه کلت شهید باکری بود. آقا مهدی ۲ روز پس از عقد به جبهه رفت و پس  از ۲ ماه به شهر ارومیه برگشت و باز هم خدماتی ارزنده و بنا به مصالح منطقه با مسئولیت جهاد سازندگی استان برای مردم انجام داد.

شهید باکری در مدتی که به عنوان مسئول فرمانده عملیات سپاه ارومیه بود. تلاشهای بسیار گسترده ای را برای برقراری امنیت و آرامش ا وجود مزدوران و وابسته گان به شرق و غرب انجام داد. و با اینکه فعالیت های بسیار زیادی که قابل ارائه در این پست نیستند را همواره در مسئولیت های مختلف انجام داد. با شروع جنگ تحمیلی علیه ایران اسلامی راهی جبهه های حق علیه باطل شد

شهید مهدی باکری از فرماند تا شهادت در دفاع مقدس

در عملیات فتح المبین شهید باکری با دلسوزی ها و استعداد فراوان خود به عنوان معاون تیپ نجف اشرف در کسب پیروزی ها توانست بسیار موثر باشد. در این عملیات یکی از گردان ها در محاصره سنگین عراق قرار گرفته بود، که ایشان به همراه تعدادی از نیرو های زبده خود توانست با شجاعت و تدبیر بسیار دقیق آنها را از محاصره بیرون آورد. در همین عملیات فتح المبین شهید باکری در ناحیه چشم مورد اصابت قرار گرفت و زخمی شد. ولی کمتر از یک ماه بعد در عملیت بیت المقدس با همان عنوان معاونت تیپ شرکت کرد و باز هم شاهد پیروزی لشکریان اسلام در مقابل بعثی های متجاوز بود.

مهدی در مرحله دوم در عملیات بیت المقدس از ناحیه کمر مورد اثابت قرار گرفت و زخم عمیقی برداشت. ولی در مرحله سوم این عملیات با حضور در قرارگاه فرماندهی با بی سیم بسیجی های دلیر و شجاع را هدایت میکرد.

مهدی باکری در عملیات خیبر، زمانی که برادر کوچکترش حمید به درجه رفیع شهادت نائل آمد با وجود اینکه بسیار علاقه خاصی به برادرش حمید داشت با خانواده تماس گرفت و گفت:

«شهادت حمید یکی از الطاف الهی بود که نصیب خانواده ما شد» و در نامه ای خطاب به خانواده اش نوشت:

«من به وصیت و آرزوی حمید که همچنان باز کردن را ه کربلا میباشد همچنان در جبهه ها میمانم و به خواست و راه شهید ادامه میدهم تا اسلام پیروز شود.»

همچنین مهدی با وجود اینکه هنگام تشییع پیکر پاک برادر و همرزمش بود به دلیل اهمیت حضور در جبهه ها و نبرد علیه دشمنان را واجب تر دید و از حضور در این مراسم بازداشت. حمید برادری بود که روز های بسیار سخت و خطناک قبل از انقلاب و مبارزات سیاسی علیه نظام طاغوتی شاه را به همراه برادرش بود وپا به پای مهدی جانفشانی میکرد.

از تولد تا شهادت زندگی نامه شهید مهدی باکری
از تولد تا شهادت زندگی نامه شهید مهدی باکری

سرانجام شهادت شهید مهدی باکری در عملیات بدر

مهدی باکری با وجود از دست دادن برادر و همرزمانش آرام و قرار نداشت و انگار دیگر برای او جایی در زمین نبود. ۱۵ روز قبل از شروع عملیات بدر به مشهد مقدس سفر کرد. و با دعا و راز و نیاز به امام رئوف علی ابن موسی الرضا(ع) خواسته بود که شهادت را نصیبش کند. سپس به خدمت امام خمینی(ره) و امام خامنه ای رسید و با گریه و التماس از آنان خواسته بود که برای شهادتش دعا کنند.

مهدی در آغاز عملیات تمام نیرو ها را از زیر قرآن عبود میدهد و آخرین کلام هایش را به نیور ها میگوید که کار را برای خدا و با یاد امام زمان انجام دهید. از پشت بی سیم نیرو ها را به گفتن ذکر (لا حول ولاقوه الا باالله) توصیه میکند.لشکر عاشورا در اولین شب از عملیات با همراهی نیرو های زمینی سپاه پاسداران موفق به شکستن خط دشمن میشودو روز بعد به تثبیت تمام نقاط در کنار ساحل میپردازد. در روز بعد و در مرحله دوم عملیت حمله نفس گیری را به دشمن متجاوز وارد میکند حمله ای که قلع و قم دشمن و گرفتن انتقام و قطع کامل دست دشمن از تعرض به نیرو ها در جناح چپ ثمره آن بود.

سرانجام شهید مهدی با کری در ۱۳۶۳/۱۱/۲۵ به دلیل شرایط حساس و مهم عملیات به خطرناک ترین صحنه های کارزار و عملیات وارد شدو در حالی که از نزدیک رزمندان را به شرق دجله هدایت میکرد. بر اثر تیر مستقیم مزدوران و بعثی ها عراقی به ندای حق لبیک گفت و به فیض شهادت نائل آمد. هنگامی که داشتند پیکر مطهرش را از طریق آب های هور العظیم به عقب انتقال میدادند قایق حامل پیکر وی مورد اثابت آر پی جی قرار گرفت و پیکر پاکش برای همیشه به دریا پیوست.