خاطرات شهدا : حضرت زهرا شهادتش رو امضا کرد ، شهید حاج احمد کریمی
برای شهید شدن به هر دری زده بود، امّا شهادت قسمتش نمی شد.
بعد از عملیّات کربلای ۴ حسابی رفته بود تو هم؛
شب عملیّات کربلای ۵ مصادف شده بود با شهادت حضرت فاطمه (س)
حاجی نشسته بود توی سنگر فرماندهی.
توی اون اوضاع و احوال که همه تو تب و تاب عملیّات بودند سراغ مدّاح رو گرفت .
راضیش کرده بود تا براش روضه بخونه ، روضه حضرت زهرا (س) ، مدّاح میخوند و حاجی گریه میکرد:
وقتی که باغ میسوخت صیّاد بی مروّت/مرغ شکسته پر را در آشیانه میزد/گردیده بود قنفذ همدست با مغیره/ او با غلاف شمشیر این تازیانه میزد…
همون شب بی بی شهادتش رو امضا کرد، صبح عملیّات که اومده بود برای سرکشی خط ، خمپاره خورد کنارش. فقط دو تا ساق پاش سالم ماند.