خاطرات شهدا : تجارت در راه خدا بخشی از وصیت نامه شهید عبدالحسین برونسی
آخر چرا به طرف جهنم پیش میروید. این قرآنی که چندین سال است که در غریبی مانده است،
او را زنده کنیم و سرمشق زندگیمان قرار دهیم و آن انسانیتی که خدا برای ما خلق کرده است و ما را به بهترین اندام و قواره خلق کرده را به اثبات برسانیم…
فرزندان عزیزم! از قرآن مدد بجویید و از قرآن سرمشق بگیرید تا به گمراهی کشیده نشوید من که این آیات را برای شما میخوانم از صمیم قلب میخواهم چند شب دیگر به سمت دشمن روانه شوم و اگر برنگشتم امیدوارم که شما به قرآن بپیوندید و به این وصیتهایی که من کردم عمل کنید….
باید مو به مو حرف رهبر عزیزمان را عمل کنیم و اگر قلب امام از ما ناراضی شد خدا از ما ناراضی است ….. مادر عزیزم! مادر مهربانم، خوب توجه کن من این راه را با چشم باز انتخاب کردهام و با چشم باز این راه را رفتهام.
ای همسر عزیز و ای همسر مهربانم که یاد در خانه من رنج کشیده ای انشاءالله که خداوند از تو و من راضی باشد من که از تو بسیار راضی هستم. فرزندانم! هر آینه، خدا شما را به این آیات قرآن آزمایش میکند حواستان جمع باشد،
خیلی خوب جمع باشد و همیشه آیات قرآن را زمزمه کنید تا شیطان به شما رسوخ پیدا نکند… خدا خودش میگوید وقتی رزمنده ای از خانهاش بیرون میرود تکفل آن خانه به عهده خود خداست… من میدانم که خدا یار فرزندانم است.
توصیه آخری که به فرزندانم دارم، فرزندان عزیزم قدر مادرتان را بدانید و نگذارید مادرتان غصه بخورد و قدرش را بدانید….
پروردگارا ما را هم مدیون شهدایمان نمیران. مرگ ما را هم کشته شدن در راه خودت قرار بده…..
پروردگارا همسرم را برای بزرگ کردن فرزندانش در راه خودت یاری فرما و از زخم زبانهایی که زده میشود و آنها را و این زن انقلابی را خودت محفوظ و منصور بدار. خدایا باز هم مرگ مرا کشته شدن در راه خودت قرار بده.